پيدايش جنگل
تعريف جنگل و انواع آن جنگل منطقه وسيعي پوشيده از درختان، درختچهها و گونههاي علفي است كه همراه با جانوران وحشي نوعي اشتراك حياطي گياهي و جانوري را تشكيل داده .
تعريف جنگل و انواع آن جنگل منطقه وسيعي پوشيده از درختان، درختچهها و گونههاي علفي است كه همراه با جانوران وحشي نوعي اشتراك حياطي گياهي و جانوري را تشكيل داده و تحتتأثير عوامل اقليمي و خاكي قادر است تعادل طبيعي خود را حفظ كند.
حداقل سطحي كه براي تشكيل جنگل از نظر علمي لازم است بسته به نوع گونه درختي، شرايط محيطي و غيره تغيير ميكند. اين مساحت در شرايط معمولي حداقل ۳/۰ هكتار (۳ هزار متر مربع) است. واژه جنگل از زبان سانسكريت است و به اكثر زبانهاي اروپائي نيز وارد شده است و معناي جنگل طبيعي و بكر را ميدهد. جنگل بسته به نوع پيدايش آن و خصوصيات ساختاري به جنگل بكر، جنگل طبيعي، جنگل مصنوعي يا جنگل دست كاشت طبقهبندي ميشود.
جنگل بكر يا دستنخورده، جنگلي است كه بدون دخالت انسان بهوجود آمده است و تركيب گونههاي درختي و درختچهاي و علفي آن طوري است كه وضعيت كاملاً طبيعي را نشان ميدهد. چوب و ساير فرآوردههاي آن در همان سيستم طبيعي تجزيه شده و به خود جنگل برميگردد. بهعبارت ديگر از جنگل بكر هيچگونه موادي (زنده يا غيرزنده) به خارج از آن حمل نميشود.
رويش چوبي جنگلهاي بكر كه به حالت تعادل رسيده باشند عملاً صفر است، يعني همانقدر كه چوب و ساير موادآلي توليد ميشود همانقدر هم تجزيه ميشود و يا ميپوسد، بهعبارت ديگر چرخه رفت و برگشت مواد در يك جنگل بكر چرخهاي بسته است.
در جنگل بكر بين توليدكنندگان (گياهان)، مصرفكنندگان (جانوران) و تجزيهكنندگان (جانوران ريز) يك اشتراك حياتي متقابل و پايدار برقرار است. جنگلهاي بكر از تنوع زيستي بالائي برخوردارند و داراي اطلاعات ژنتيكي ارزشمندي هستند كه تا به امروز بسياري كشف نشده است. امروز ارزش جنگلهاي بكر بسيار زياد است هر چند كه متأسفانه روند تخريب كمي و كيفي آنها در دنيا رو به افزايش است.
امروزه سعي بر اين است كه جنگلهاي بكر باقي مانده بر روي كرهزمين را حفظ و زا آنها بهعنوان ذخيرهگاههاي اطلاعات ژنتيكي و تنوع زيستي استفاده شود. امروزه تبديل جنگلهاي بكر به جنگلهاي صنعتي قابل توجيه نيست و نگهداري آنها حتي از نظر اقتصادي نيز توجيهپذير است.
جنگل طبيعي، جنگلي است كه بدون دخالت انسان بهوجود آمده است ولي انسان بهطور مستقيم يا غيرمستقيم در آن دخالت (بهرهبرداري) كرده است.
جنگلهاي بكر، دستخورده و بهرهبرداري شده تبديل به جنگلهاي طبيعي ميشوند. بهعبارت ديگر جنگلهاي طبيعي، جنگلهاي بكر دست خورده هستند. تركيب درختان و سن آنها و تنوع گونههاي گياهي و جانوري در يك جنگل طبيعي با جنگل بكر متفاوت است و عموماً جنگل طبيعي از نظر زيستمحيطي فقيرتر از جنگل بكر است. با وجود اين جنگلهاي طبيعي قادر هستند چشماندازهاي طبيعي هر منطقه را حفظ كرده و در اكثر موارد از جنگلهاي مصنوعي يا دست كاشت غنيتر و پايداتر باشند.
جنگلهاي مصنوعي يا دست كاشت يا جنگل انسانساخت جنگلي است كه به دست انسان و با هدف مشخصي ايجاد شده است و هدف از ايجاد آن توليد چوب، ايجاد مناظر طبيعي، حفظ آب و خاك، ايجاد مناطق تفريحي و تفرجي و غيره است.
جنگل مصنوعي معمولاً بهصورت نهال كاري (درختكاري) بهوجود ميآيد، هر چند اين جنگلها را ميتوان با كاشت بذر نيز بهوجود آورد. تجربه شده است جنگلهاي مصنوعي كه با اين روش بهوجود آمدهاند پايدار و نزديكتر به جنگلهاي طبيعي هستند. جنگلهاي مصنوعي كه با همه ايجاد شده، قلمستان ناميده ميشود (مثل قلمستانهاي صنوبر در بسياري از نقاط كشور). البته بايد متذكر شد كه قلمستانها در اكثر نقاط دنيا از نظر حقوقي جزء جنگلها محسوب نميشوند. امروزه ايجاد جنگلهاي مصنوعي در دنيا از اهميت بالائي برخوردار است چرا كه به افزايش نياز چربي در جهان پاسخ ميدهد.
چنانچه جنگلهائي در زمينهاي زراعي و باير با هدف توليد چوب با استفاده از روشهاي پيشرفته زراعي از قبيل شخم زمين، كود دادن و غيره ايجاد شده باشد به آن زراعت چوب اطلاق ميشود. حجم زراعت چوب در زمينهاي غيرجنگلي در تمام دنيا در حال افزايش است. علاوه بر سه نوع جنگلي كه تعاريف آن ذكر شد در كشور ما از اصطلاح بيشه هم استفاده ميشود. ما بيشه را معمولاً براي پوشش گياهي بهكار ميبريم كه اطراف رودخانه و شيار درهها در مناطق خشك ظاهر ميشوند. اين واژه به تجمع درختچهها و نيزارها نيز اطلاق ميشود.
● پيدايش جنگل و طبقه بندي آن
جنگلهاي دنيا از حدود ۱۴۰-۶۰ ميليون سال پيش بهوجود آمدهاند. بسته به نوع درختان تشكيلدهنده، جنگلهاي دنيا را به دو نوع سوزنيبرگ و پهنبرگ تقسيم ميكنند.
جنگلهاي سوزني برگ دنيا قديميتر از جنگلهاي پهنبرگ هستند و پيدايش اوليه اين جنگلها در دوران دوم زمينشناسي در دوره كرناسه يعني حدود ۱۴۰ ميليون سال قبل رخ داده است. جنگلهاي پهنبرگ در مقابل جنگلهاي سوزني برگ تكامل يافته در عين حال جديدتر هستند. اين جنگلها در دوران سوم زمينشناسي در حدود ۶۰ ميليون سال پيش بهوجود آمدهاند. از آن زمان تاكنون جنگلهاي دنيا دائماً در حال تحول و تكامل بوده و اگر انسان در روند آن دخالتي نداشته باشد سير تحول و تكامل آنها همچنان ادامه خواهد يافت.
در اواخر دوران سوم زمينشناسي اقليم كرهزمين رو به سردي گذاشت بهطوري كه در اوايل دوران چهارم بارشهاي آسماني اكثراً بهصورت برف درآمد و بهخصوص در عرضهاي جغرافيائي بالاتر از ۴۰ درجه شمالي و يا ترافعات بالاي ۳ تا ۴ هزار متري عرضهاي پائينيتر، يخچالهاي طبيعي تشكيل شدند و بهتدريج رشد كردند، بهعبارت ديگر دوران يخبندان بهوجود آمد.
يخچالهاي طبيعي اكثر جنگلهاي مناطق مذكور (بالاتر از ۴۰ درجه عرض شمالي) را در زير خود مدفون ساختند. با گرم شدن آبوهواي كرهزمين يخچالها ذوب شدند يا بهاصطلاح عقبنشيني كردند و پس از مدتي دوباره بر اثر سرد شدن اقليم يخچالها شروع به پيشروي كردند. در طول يك ميليون سالي كه از اوايل دوران چهارم ميگذرد چهار دوره يخبندان بهوجود آمد. در اين زمان كليه جنگلهائي كه بالاتر از عرض ۴۰ درجه بودند از بين رفتند.
آخرين دوره يخبندان در حدود ۱۸ هزار سال پيش به اتمام رسيد و هواي زمين رو به گرم شدن نهاد. جنگلهاي ايران خصوصاً جنگلهاي شمال كشور در اين مدت از هجوم يخچالها در امان ماندند و به توسعه خود ادامه دادند ولي اكثر جنگلهاي كنوني اروپا پس از پس روي آخرين يخچالها بهوجود آمدند، بهعبارت ديگر جنگلهاي كنوني كشورهاي اروپائي شمال آمريكا و آسيايشمالي جنگلهائي �۱۴۸;جوان�۱۴۷; هستند و قدمت تكاملي آنها به ۱۹۰ هزار سال نميرسد.
با توجه به طول تحول و تكامل جنگلهاي دنيا جنبش قارهاي. نوسانات اقليمي در سطح كلان و عوامل ديگر، امروزه پنج نوع جنگل در دنيا قابل تفكيك است.
اين جنگلها از قطب شمال به طرف استوا عبارتند از:
۱) جنگلهاي سوزنيبرگ مناطق سرد نيمكره شمالي (جنگلهاي بورهآل)
۲) جنگلهاي پهنبرگ خزانكننده (سبز تابستانه) مناطق معتدله (جنگلهاي راش و بلوط)
۳) جنگلهاي هميشه سبز مناطق مديترانهاي (جنگلهاي زربين و زيتون)
۴) جنگلهاي پهن برگ مناطق نيمهاستوائي (هميشه سبز و سبز باراني)
۵) جنگلهاي پهنبرگ مناطق استوائي (هميشه سبز باراني)
در كشور پهناور ما بهدليل پستي و بلندي فراوان و اقليم متنوع سه نوع از جنگلهاي پنجگانه دنيا وجود دارد. جنگلهاي سبز تابستانه راش و بلوط در شمال ايران، جنگلهاي هميشه سبز مديترانهاي (جنگلهاي زربين و زيتون) در شمال و جنوب غرب و همچنين جنگلهاي پهنبرگ گرمسيري مختص مناطق نيمهاستوائي مثل جنگلهاي كهور و كنار و جنگلهاي ماندابي (مانگرو) در جنوب.
به طور كلي علل پديد آمدن جنگلهاي پنجگانه دنيا عبارت است از:
شرايط كلي تحول و تكامل تاريخ از دوران سوم، پديده قارهزائي در اين دوران و همچنين شرايط كلي اقليمي و خاكي حاكم بر نقاط مختلف كرهزمين كه در اين مورد نقش اساسي دارند. طبقهبندي سادهتر و گزيدهتر، طبقهبندي جنگلهاي دنيا به سه نوع، جنگلهاي سوزني برگ، جنگلهاي پهن برگ و جنگلهاي آميخته سوزنيبرگ و پهنبرگ است.
● پيدايش جنگلها
پيدايش جنگلها در تمام نقاط كره زمين يكسان نيست. اصولاً براي ايجاد جنگل در يك منطقه، شرايط زيستمحيطي خاصي مورد نياز است.
اين شرايط عبارتند از:
حرارت و رطوبت كافي، منظور از حرارت كافي، براي پيدايش جنگل در يك منطقه وجود حداقل ۲ ماه گرم در سال است كه به مدت ۶۰ روز درجه حرارت روزانه بهطور متوسط از ۱۰ درجه بالاتر باشد، وجود رطوبت كافي، يعني بارندگي به مقدار كافي نيز ضرورت دارد ه براي رشد جنگل خوب حداقل به ۶۰۰ ميليمتر بارندگي در سال نياز دارد و از اين مقدار حداقل نيمي از آن بايد در دوره رشد گياهي، يعني دوره گرم سال (بهار و تابستان) ريزش كند. بهطور مثال مناطق شمالي كشور ما اين شرايط را دارند و به همين دليل ما از آستارا در غرب گيلان تا جنگل گلستان در شرق استان گلستان جنگلهاي انبوه پهن برگ راش و بلوط داريم. حال چنانچه ميزان بارندگي سالانه بين ۳۰۰ تا ۶۰۰ ميليمتر باشد جنگلهاي بهاصطلاح كمپشت يا تنك ظاهر ميشوند. (مثل اكثر جنگلهاي منطقه زاگرس در غرب و جنوبغربي كشور).
جنگلهاي كويري با گونههائي شبيه تاغ و گز قادر هستند حتي با بارندگي ۱۰۰ تا ۲۰۰ ميليمتر در سال ظاهر شوند. اين جنگلها، ديگر قدرت توليد زياد چوب را نداشته و بيشتر از نظر حفاظت خاك و جلوگيري از فرسايش اهميت دارند.
در مناطق استوائي حرارت كافي در تمام طول سال وجود دارد و ميزان بارندگي سالانه اكثراً بيش از ۲ هزار ميليمتر است و اين امتياز سبب پيدايش جنگلهاي انبوه و غني از گونههاي مختلف درختي ميشود.
به طور كلي در كره زمين دو نوار جنگلي مهم وجود دارد:
۱) نوار جنگلي استوائي كه بيشترين تمركز اين جنگلها در آمريكايجنوبي (برزيل)، آفريقاي غربي و مركزي (كلنگو) و آسياي جنوبشرقي (اندونزي) است
۲) نوار جنگلي ديگر كه جنگلهاي سوزني برگ مناطق سرد را در نيمكره شمالي دربرميگيرد و شامل كشورهاي كانادا، اسكانديناوي و روسيه (سيبري) است. اين جنگلها از نظر توليد چوبهاي صنعتي و خمير كاغذ و مقوا اهميت دارند.
در مقابل، جنگلهاي استوائي از نظر تنوع زيستي و ژنتيكي و گياهان داروئي اهميت درند و نقش اين جنگلهاي را اقليم كرهزمين (بادهاي پاسات) در حال افزايش است. امروزه حفاظت از تنوع زيستي در جنگلها، استفاده از اطلاعات ژنتيكي و خواص داروئي گياهان جنگلي و حفظ تعادل زيستي بين گياهان و جانوران وحشي جزء اهداف كلي كشورهاي جهان است كه بعد از كنفرانس ريودوژانيرو در سال ۱۹۹۲ كنوانسيونهاي مختلف را امضاء كردهاند و ميكوشند با مديريت صحيح از جنگلهاي دنيا چه از طريق حفاظت و چه از طريق بهرهبرداري به روشهاي همگام با طبيعت شرايط لازم و كافي را براي توسعه پايدار در اكوسيستمهاي طبيعي بهوجود آورند.