معرفی وبلاگ
الهی! فضل تو را كران نیست، و شكر تو را، زبان. من بی‌تو دمی قرار نتوانم كرد احسان تو را شمار نتوانم كرد ، گر بر تن من زبان شود هر مویی یك شكر تو از هزار نتوانم كرد . نويسنده : فاطمه شفيعي
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 338198
تعداد نوشته ها : 482
تعداد نظرات : 31

جاوا اسكریپت

کدهای جاوا اسکریپت



Pichak go Up
تماس با ما
فال امروز


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


امارگیر حرفه ای سایت

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
اين روزها تله‌فيلم‌هاي متعدد با مضامين متنوع و ظاهرا مدرن - در بستر اجتماع و با محوريت طنز- ساخته مي‌شوند كه مخاطبان قابل توجهي در ميان توليدات تلويزيوني دارد؛ اما متاسفانه در اين بين كمتر كارگرداني به فكر ساخت فيلم‌هاي سنتي درخصوص ورزش‌هاي بومي ـ محلي ايراني است. اما خوشبختانه اين روزها داوود موثقي جديدترين ساخته‌اش با عنوان «رسم مانده» را با موضوع كشتي‌باچوخه به تصوير كشيده است.

رسم مانده داستان 2 پهلوان كشتي با چوخه به نام‌هاي مقصود (با بازي حامد وحيد) و صمد (با بازي شهرام عبدلي) است. مقصود تحت تعليم پهلواني نامي به نام عباد (با بازي سياوش طهمورث) قرار مي‌گيرد و با نگاهي متفاوت‌تر از قبل ظاهر مي‌شود اما در روز مسابقه حوادثي رخ مي‌دهد كه....

داوود موثقي، كارگردان اثر درباره محتواي داستان اين فيلم تلويزيوني مي‌گويد: «از آنجا كه سنت و مدرنيسم در جامعه كنوني ما در تقابل هستند، سعي كرديم به اين دو مقوله بپردازيم. در واقع تله‌فيلم «رسم مانده» در اين زمينه حرفي براي گفتن دارد.»

موثقي همچنين در ادامه مي‌گويد: «به طور ذاتي دل بسته طبيعت هستم و بخش اعظمي از زندگي‌ام در زمين ورزش گذشته است فكر مي‌كنم اين دو عنصر باعث شده تا با شوق و ذوق زيادي سراغ اين سوژه بروم.»

پهلواني و رشادت كمك مي‌كند تا پيام فيلم نمود بيشتري پيدا كند ضمن اين‌كه محتوا در بستري ملودرام به بيننده انتقال مي‌يابد.

باز نمايي آيين‌باستاني

در ميان انبوه ورزش‌هاي بومي ـ محلي فقط كشتي باچوخه‌ هنوز جايگاهش بين مردم ورزش‌دوست حفظ شده است چرا كه كشتي با چوخه، همچنان ورزش محبوب و پرطرفدار مردم شهرهاي خراسان شمالي محسوب مي‌شود. به گفته مهدي مطلبي (مدير برنامه‌ريزي) هر سال در روز 14 فروردين تمام علاقه‌مندان اين ورزش از مناطق خراسان شمالي در اسفراين گردهم مي‌آيند و نزديك به 70 هزار تماشاچي در گود زينل‌خان (گودي كه كشتي چوخه در آن برگزار مي‌شود) مسابقات را بدون هيچ حاشيه‌اي تماشا مي‌كنند.

مطلبي در ادامه مي‌گويد: «با برداشت مستندي از ورزش كشتي با چوخه در 14 فروردين طرح توليد تله‌فيلمي با همين مضمون در ذهن طراح فيلمنامه و نيز سازنده اثر (داوود موثقي) شكل گرفت. براي تهيه اين مستند از فضاهاي شهرستان اسفراين و همچنين روستاهاي اطراف بهره برديم.»

وي مي‌گويد: «متاسفانه نتوانستيم فضاهاي برداشت شده اين مراسم را در دل سكانس‌هاي فيلم به كار ببريم چرا كه رنگ‌آميزي فينال واقعي با پلان‌هاي برداشتي و ضبط شده ما مغايرت داشت كه اين امر باعث شد با تعدادي بيش از 3هزار نفر، اين سكانس‌ها را دوباره فيلمبرداري كنيم.»

بخش اعظمي از سكانس‌هاي «رسم مانده» در خراسان شمالي و شهرستان اسفراين و گود زينل‌خان برداشت مي‌شود و به نظر مي‌رسد با توجه به داستان‌پردازي و ساختار دروني اين اثر كه بر پايه پهلواني استوار است، يكي از آثار قابل قبول تله‌فيلم‌هاي امسال محسوب شود.

موثقي كارگردان اين اثر مي‌گويد: هدف تله فيلم رسم مانده در واقع معرفي فرهنگ و آداب و رسوم كهن پهلواني است؛ جوانمردي يكي از عناصر فرهنگ و سنت كشتي با چوخه محسوب مي‌شود، ما در اين تله‌فيلم سعي داشتيم بيشتر به اين مقوله بپردازيم.»

موثقي ادامه مي‌دهد: «در تله‌فيلم رسم مانده نمي‌خواهيم نشان دهيم مدرن يا سنت كدام يك پيروز مي‌شود بلكه اگر به جامعه كنوني نگاهي داشته باشيم، متوجه مي‌شويم برنده‌اي وجود ندارد و فقط نگاهي واقع‌گرايانه به مضامين بد و خوب از هر دو حوزه خواهيم داشت بنابراين سعي كرديم با همين نگاه فيلمنامه را طراحي كنيم.»

تله‌فيلم رسم مانده به قلم فهيمه سليماني و علي دلبر نوشته شده و موثقي بازنويسي قصه را عهده‌دار بوده است.

پهلواني لقب ايران است

قهوه‌خانه آرام و دنج است و فقط چند مشتري مسن با ظاهري روستايي در حال كشيدن قليان و خوردن چاي هستند. مردي لاغر اندام و ميانسال (قهوه‌چي) با يك دست به اندازه مشتري‌ها چاي برداشته و به تختي كه مقصود (حامد وحيد) و غفور (مهدي مطلبي) روي آن نشسته‌اند، نزديك شده و 2 استكان چاي را مقابلشان قرار مي‌دهد.

قهوه‌چي:

بازم كه كشتي‌هات غرق شده؟

مقصود در سكوت استكان چاي را برداشته و با برداشتن چند حبه قند، آن را به دهانش نزديك مي‌كند.

قهوه‌چي:

به قضيه ميدون دهكده كه مربوط نمي‌شه؟!

مقصود كلافه استكان چاي را روي نعلبكي باز مي‌گرداند و ابرو در هم مي‌كشد. غفور با اشاره از قهوه‌چي مي‌خواهد كه برود. قهوه‌چي با اوقات تلخي مي‌رود. همان موقع چند جوان وارد قهوه‌خانه مي‌شوند آنها كه متوجه مقصود شده‌اند، آرام در گوشي با يكديگر حرف مي‌زنند و هر از گاهي لبخند زده و بار ديگر به پچ‌پچ‌شان ادامه مي‌دهند. مقصود كه حسابي بر افروخته شده بود، از خوردن چاي پشيمان مي‌شود و آن را روي نعلبكي مي‌گذارد و از روي تخت بر مي‌خيزد و از قهوه‌خانه بيرون مي‌رود. غفور پول چاي را به قهوه‌چي مي‌دهد و در پي او مي‌رود....

***

حامد وحيد را پيش از اين در آثاري چون «پس از سال‌ها»، «بوي ظلم»، «پول توجيبي»، «نرگس» و... ديده بوديم. او بعد از اين مجموعه‌ها در كاراكتري متفاوت‌تر از قبل در نقش اصلي قصه رسم مانده با عنوان مقصود ظاهر شده است. او كه سريال «گلريزان» را در نوبت پخش دارد، درخصوص كاراكتر مقصود مي‌گويد: «شخصيت مقصود را مانند فنري كه جمع مي‌شود، ديدم در واقع تا انتهاي داستان هيچ‌وقت باز شدن اين فنر را نمي‌بينيم. مقصود آدمي تودار است و در برابر بلاهاي وارده و تهمت‌هايي كه به خانواده و پدرش زده‌اند، عكس‌العملي از خود نشان نمي‌دهد. اين امر براي بيننده تعليق‌هايي به وجود مي‌آورد كه چرا عكس‌العملي در برابر تحقير‌ها نشان نمي‌دهد و فقط در روز مسابقه در قسمتي باز شدن اين فنر را كه رشادتي از مقصود است، مي‌بينيم.»

حامد وحيد در ادامه مي‌گويد: «به نظرم مقصود شخصيتي مغرور دارد چرا كه در اين كاراكتر كسي ناراحتي او را نمي‌بيند؛ در حالي كه از ابتدا تا انتهاي داستان به خاطر اتفاقاتي كه براي خانواده‌اش رخ مي‌دهد، ناراحت است و از اين موضوع رنج مي‌برد.»

حامد وحيد معتقد است: پهلواني در هيچ جاي دنيا وجود ندارد چرا كه پهلواني لقب ايراني است و به نظرش يكي از محورهايي كه در كل كار به آن اشاره شده است، رسم پهلواني در تاريخ كهن است.»

او در اين ‌خصوص مي‌گويد: «صفت پهلواني بين مردم عموميت دارد و اكثرا پهلوانان و مرام پهلواني را مي‌پسندند به نظرم قسمت اصلي كار، رشادت و ايمان به خدا بيان شده است. معتقدم اگر مفهوم را به بيننده انتقال داده باشيم، 90 درصد راه را رفته و مقصود را رسانده‌ايم.»

حامد وحيد كه خود به ورزش‌هاي جودو و بوكس مشغول است، بازي كشتي باچوخه برايش مشكل‌ساز نيست، زيرا اين ورزش تا حدودي به جودو شباهت دارد و به گفته او، رسم و رسوم و فن خاصي نمي‌خواهد.

مهدي مطلبي علاوه بر برنامه‌ريزي اين كار نقش غفور، دوست صميمي مقصود را نيز بازي مي‌كند. او در اين خصوص مي‌گويد: «غفور در كار اينترنت، كامپيوتر و فيلم سررشته دارد؛ همكار و دوست صميمي مقصود به حساب مي‌آيد. او درگير قصه كشتي مقصود مي‌شود و تا فينال كشتي پرده از رازي بر مي‌دارد و مقصود را در جريان قضيه مهمي مي‌گذارد.»

وي ادامه مي‌دهد: «در واقع نقش غفور شكل آلن است، عينك و كلاه دارد و به‌گونه‌اي شخصيت كمدي و نمك قصه را در حين تلخي داستان به نمايش مي‌گذارد. همچنين در بعضي بخش‌ها از سوي غفور شاهد ديالوگ‌هايي از طنز هستيم.»

رسم مانده برهه زماني معاصر را به تصوير مي‌كشد؛ اين قصه علاوه بر ريتم و قاب‌بندي مناسب، ساختاري ساده دارد و به گفته كارگردانش قصه چه در فينال و چه در ابتداي شكل‌گيري به لحاظ ابزار يكي بوده اما به لحاظ زيباشناسي فيلم، متاثر از طبيعت است و نگاهي شبيه به فيلم‌هاي وسترن دارد كه اين به نوبه خود به طبيعت اين مكان مرتبط است.

عوامل گروه:

تهيه‌كننده: محسن دانشور، كارگردان: داوود موثقي، مجري طرح: مهدي ملااسماعيلي، تصويربردار: رضا عطار، صدابردار: محمود خرسند، طراح صحنه و لباس: صادق فهيمي، منشي صحنه: عسل خاني، طراح گريم: عليرضا باقربيگي، برنامه‌ريز: مهدي مطلبي، تدوين: مهدي مهرنيا، گروه توليد: روح‌الله صفري، كيارش اكبري، جاويد يزداني، بازيگران: حامد وحيد، جمشيد جهانزاده، افسانه ناصري، مريم پدمه، مهدي مطلبي، عسل خاني و همچنين سياوش طهمورث و شهرام عبدلي.


دسته ها : قاب شیشه ای
1390/6/11 10:18 بعد از ظهر
X